zaban

اصطلاح خوشحال بودن

  • چند اصطلاح برای بیان خوشحال بودن 
    .
    ( feel like a million (dollars
     سرحال بودن / سر ک?ف بودن

    They finally won the game. These days I feel like a million.
    با?خره باز? رو بردند. ا?ن روزها خ?ل? سرحالم.


     feel on top of the world
     ذوق کردن / بسیار خوشحال بودن

    I finally passed all my exams and graduated. I feel on top of the world today.
    با?خره امتحان هایم را گذراندم و فارغ التحص?ل شدم. امروز انگار دن?ا را به من داده اند.
    . be on cloud nine
     رو? ابرها س?ر کردن
    - Was Helen pleased about getting that job?
    + Pleased? She was on cloud nine!
    - هلن از پیدا کردن کار خوشحال بود؟
    + خوشحال؟ اون رو ابرها بود!


     walk on air
     از خوشحال روی آسمون ها بودن .
    Most couples feel they are walking on air on their wedding day.
    اکثر زوج ها در روز عروسیشون از خوشحالی رو آسمون هستند.

    .
     get a kick out of something
     حال کردن / ک?ف کردن / لذت فراوان بردن
    .
    He’s very funny, I always get a kick out of his jokes. 
    اون خ?ل? شوخه، من از جوک ها?ش واقعا ک?ف م? کنم.



    be flying high
     از خوشحالی بال درآوردن
    .
    When the winter Olympics came to Canada, the whole country was flying high.
    وقتی المپیک های زمستانی به کانادا افتاد، همه مردم این کشور از خوشحالی بال درآورد

منبع: قلم چی